کد مطلب:148503 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:211
نجات فطرس (فرشته)
در خرائج راوندی نقل شده: هنگامی كه امام حسین علیه السلام متولد شد، خداوند به جبرئیل فرمان داد با گروه بسیار از فرشتگان به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله آیند و تبریك بگویند، جبرئیل در حین فرود از آسمان به زمین، فرشته ای به نام «فطرس» را دید در جزیره ای افتاده، علتش این بوده كه خداوند او را مأمور كاری ساخته و او در آن كار، كندی كرده و در نتیجه به كیفر شكسته شدن پرش گرفتار شده بود، فطرس به
جبرئیل عرض كرد: به كجا می روید؟! جبرئیل گفت: به سوی محمد صلی الله علیه و آله. فطرس عرض كرد: مرا نیز با خود حمل كن و نزد آن حضرت ببر شاید برایم دعا كند.
جبرئیل خواسته ی او را پذیرفت و با هم همراه فرشتگان دیگر به حضور پیامبر اسلام علیه السلام رسیدند و تبریك گفتند: جبرئیل ماجرای فطرس را به عرض رساند، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «به او بگو پیكرش را به این نوزاد (حسین علیه السلام) بمالد.»
فطرس همین كار را كرد و همان دم، خداوند فطرس را تندرست كرده و به حال اول برگرداند، سپس فطرس همراه جبرئیل به سوی آسمان پر گشود. [1] .
در رویات دیگر آمده: پیامبر صلی الله علیه و آله از درگاه خدا خواست تا به خاطر حسین علیه السلام، فطرس را آزاد كند، خداوند دعایش را مستجاب كرد، فطرس به مركز سكونت خود بازگشت و بین فرشتگان افتخار می كرد و می گفت:
من مثلی و انا عتاقة الحسین بن علی و فاطمة و جده احمد؛ كیست مثل من؟! من آزاده شده ی حسین علیه السلام فرزند علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام و جد حسین علیه السلام حضرت احمد صلی الله علیه و آله هستم. [2] .
علامه مجلسی می نویسد: ام سلمه (یكی از همسران پیامبر صلی الله علیه و آله
گفت: لباس بهشتی برای حسین علیه السلام آوردند پیامبر صلی الله علیه و آله به او پوشانید و فرمود: «این لباس، هدیه ای است كه پروردگارم به حسین علیه السلام اهدا نموده كه تار و پودش را، پر جبرئیل و فرشتگان تشكیل می دهد و به حسینم می پوشانم و او را به این لباس می آرایم كه بسیار دوستش دارم.» [3] .
جبرئیل عرض كرد: به كجا می روید؟! جبرئیل گفت: به سوی محمد صلی الله علیه و آله. فطرس عرض كرد: مرا نیز با خود حمل كن و نزد آن حضرت ببر شاید برایم دعا كند.
جبرئیل خواسته ی او را پذیرفت و با هم همراه فرشتگان دیگر به حضور پیامبر اسلام علیه السلام رسیدند و تبریك گفتند: جبرئیل ماجرای فطرس را به عرض رساند، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «به او بگو پیكرش را به این نوزاد (حسین علیه السلام) بمالد.»
فطرس همین كار را كرد و همان دم، خداوند فطرس را تندرست كرده و به حال اول برگرداند، سپس فطرس همراه جبرئیل به سوی آسمان پر گشود. [1] .
در رویات دیگر آمده: پیامبر صلی الله علیه و آله از درگاه خدا خواست تا به خاطر حسین علیه السلام، فطرس را آزاد كند، خداوند دعایش را مستجاب كرد، فطرس به مركز سكونت خود بازگشت و بین فرشتگان افتخار می كرد و می گفت:
من مثلی و انا عتاقة الحسین بن علی و فاطمة و جده احمد؛ كیست مثل من؟! من آزاده شده ی حسین علیه السلام فرزند علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام و جد حسین علیه السلام حضرت احمد صلی الله علیه و آله هستم. [2] .
علامه مجلسی می نویسد: ام سلمه (یكی از همسران پیامبر صلی الله علیه و آله
گفت: لباس بهشتی برای حسین علیه السلام آوردند پیامبر صلی الله علیه و آله به او پوشانید و فرمود: «این لباس، هدیه ای است كه پروردگارم به حسین علیه السلام اهدا نموده كه تار و پودش را، پر جبرئیل و فرشتگان تشكیل می دهد و به حسینم می پوشانم و او را به این لباس می آرایم كه بسیار دوستش دارم.» [3] .
[1] بحار، ج 44، ص 182.
[2] مناقب آل ابيطالب، ج 4، ص 74 و 75.
[3] چهارده معصوم عمادزاده، ص 614.